²پارتI will do it slowly
نامجون: جین ببین اگه هنوزم میترسی یا...
حرفش با کاری که جین کرد نصفه موند
جین لباشو روی لبای نامجون گذاشت و باهم همکاری میکردن بعد چند مین جین نفس کم اورد و جدا شد
نامجون لباسای خودشو جین رو درآوورد و ویب*راتور رو از جعبه درآوورد
نامجون: بازم میگم میتونیم همینجا ت...
حرفش دوباره قطع شد ولی اینبار با صدای گریه جین
نامجون: هی، چیشد؟
جین: ببخشید که خستت کردم، میدیدم که بعضی مواقع واقعا بهم نیاز داشتی ولی من خودخواه بودم تو حتی سمت اونکارم نرفتی و خیانتم نکردی (گریه)
نامجون: مهم نیست اینبار انجامش میدیم
اینبار تا تهش پیش میریم، باشه؟ گریه نکن
نامجون ویب*راتور رو وارد جین کرد و روشنش کرد
و جین جیغ میزد و گریه میکرد
جین: بسه...دیگه نمیتونم، من خودتو میخام
نامجون ویب*راتور رو از جین درآوورد و واردش کرد و محکم تلمبه میزد
نامجون: آهه، خوبه؟ سرعتشو دوست داری؟
جین: آههه، سرعتشو میپرستم
نامجون بعد دو راند از جین کشید بیرون
جین: توم به کام رسیدی؟
نامجون: هدفمون همین بود
حرفش با کاری که جین کرد نصفه موند
جین لباشو روی لبای نامجون گذاشت و باهم همکاری میکردن بعد چند مین جین نفس کم اورد و جدا شد
نامجون لباسای خودشو جین رو درآوورد و ویب*راتور رو از جعبه درآوورد
نامجون: بازم میگم میتونیم همینجا ت...
حرفش دوباره قطع شد ولی اینبار با صدای گریه جین
نامجون: هی، چیشد؟
جین: ببخشید که خستت کردم، میدیدم که بعضی مواقع واقعا بهم نیاز داشتی ولی من خودخواه بودم تو حتی سمت اونکارم نرفتی و خیانتم نکردی (گریه)
نامجون: مهم نیست اینبار انجامش میدیم
اینبار تا تهش پیش میریم، باشه؟ گریه نکن
نامجون ویب*راتور رو وارد جین کرد و روشنش کرد
و جین جیغ میزد و گریه میکرد
جین: بسه...دیگه نمیتونم، من خودتو میخام
نامجون ویب*راتور رو از جین درآوورد و واردش کرد و محکم تلمبه میزد
نامجون: آهه، خوبه؟ سرعتشو دوست داری؟
جین: آههه، سرعتشو میپرستم
نامجون بعد دو راند از جین کشید بیرون
جین: توم به کام رسیدی؟
نامجون: هدفمون همین بود
- ۲۲۹
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط